تیلور با مکعبهای خانهسازیاش ساختمان فوقالعادهای ساخته بود. همینطور که داشت با افتخار ساختمانش را تماشا میکرد، یکدفعه یک دسته کلاغ به ساختمانش زدند و آن را خراب کردند. حیوانات جنگل که این صحنه را دیدند، همهشان فکر کردند میتوانند حال تیلور را خوب کنند. آنها یکییکی آمدند و با تیلور صحبت کردند. اما تیلور حالوحوصلهی هیچکدامشان را نداشت. هیچکدامشان واقعاً بلد نبودند حال تیلور را خوب کنند؛ تا اینکه خرگوش از راه رسید... این کتاب در فروشگاه اینترنتی اشراقی www.eshraghipub.com موجود می باشد.