امروز شاهد آن هستیم که بشر چون نتوانسته است، سازمانهای اخلاقی بنا کند، سازمان عقلایی - قانونی ایجاد کرده است. سئوال مهم این است که چرا با وجود قانون، دولت و قوه قهریه، انسان ها کارهای اخلاقی نمی کنند و مشاهده بی اخلاقی در جامعه، روز به روز مسئولیت اخلاقی را کاهش می دهد. فعالیتهای سازمانها موجب ترویج بی اخلاقی می شود ولی این سازمانها مراقبند تا حداقل های قانونی رعایت شود. کدام قانون می تواند مرا موظف به احساس مسئولیت در برابر فقرا کند؟ شاید مالیات بتواند به عنوان مکانیزم توزیع مجدد درآمد برای نیل به عدالت توزیعی اثراتی ایفا کند ولی همه را متعهد به فقرزدایی نمی کند و این کار فقط از عهده اخلاق بر می آیدکلّکم راع و کلّکم مسؤول.به اعتقاد مانهایم، پشت هر قانونی، منافع و جهان بینی قانون گذار نهفته است. قوانین براساس منافع و جهان بینی قانون گذاران نوشته می شود و به خاطر وجود مکانیزمی های تنبیهی، بر همه تحمیل می شود. ولی اخلاق مقام بالاتری داشته و براساس فطرت انسانی است و به دلخواه و بدون نیاز به قوه قهریه از انسان ناشی می شود. امروز رعایت قانون موجب فخر انسان می شود و به گونه ارائه می شود که گویی کمال انسان در قانون گرایی است. تأکید بر قانون، موجب می شود حداقل رفتارهای قابل قبول قانونی در جامعه جستجو شود. برخی از سازمان ها از متخصصین ادعا(Claim) استفاده می کنند. قانون سقف شکوفایی انسان نیست و نباید آرزوی جوامع باشد. اخلاق، چون درون زاست بنابراین مشروط به رعایت اخلاق از جانب طرف مقابل نیست، ولی قانون قراردادگراست و تا زمانی حکمفرماست که طرف مقابل قرارداد، قانونی عمل کند.این کتاب تالیف آرین قلی پور بوده ،توسط انتشارات مهربان نشر به چاپ رسیده و در فروشگاه اینترنتی کتاب اشراقی به آدرس www.eshraghipub.com موجود می باشد.