کتاب عاشقانه های کلاسیک مادام کاملیا.در بخشی از کتاب مادام کاملیا از مجموعه ی عاشقانه های کلاسیک می خوانیم : هربار پیش دوستانی میرفتم که با ایشان هرگز دربارهی مارگریت حرفی نزده بودم، میگفتم: شما با شخصی به نام مارگریت گوتیه آشنا بودید؟ -مادام کاملیا؟ -درست است. -خیلی! این “خیلی”ها گاهی با لبخندهایی همراه میشد که معنایشان کاملا واضح و مشخص بود. ادامه میدادم: خب، این دختر چه جور دختری بود؟ -دختر خوبی بود. -همین؟ -خدایا! بله، شوخطبعتر و شاید کمی دل نازکتر از دیگران بود. -چیز خاصی دربارهاش نمیدانید؟ -باعث ورشکستگی بارون “ژ” شد. -همین؟ -معشوقهی دوک پیرِ فلان جا بود. -واقعا معشوقهاش بود؟ -این طور میگویند؛ به هر حال، دوک پول زیادی به او میداد. همیشه همان جزئیات معمولی. با این حال، کنجکاو بودم چیزی دربارهی رابطهی مارگریت و آرمان بشنوم. روزی با یکی از کسانی ملاقات کردم که دائم در جوار زنان بدنام زندگی میکنند. از او سوال کردم: شما مارگریت گوتیه را میشناختید؟ در جواب، همان خیلیِ همیشگی را به من تحویل داد. -چه جور دختری بود؟ -دختری خوشگل و خوش اخلاق بود. از مرگش خیلی ناراحت شدم. -عاشقی به اسم آرمان دووال نداشت؟ -مردی موطلایی و بلند قد؟ -بله.این کتاب تالیف الکساندر دوما و ترجمه محمود گودرزی و توسط انتشارات افق به چاپ رسیده و در فروشگاه اینترنتی کتاب انتشارات اشراقی به آدرس www.eshraghipub.com موجود میباشد.