کتاب در اسارت چشمان تو. همین یک ساعت پیش بود که خانم رحیمی تماس گرفته و آدرس منحصر را داده بود و حالا پری در حال آماده شدن بود. نگاه دیگری به روسری ها انداخت. دست برد و شال سفید رنگی را از میانشان جدا کرد. مگر نه این که رنگ سفید نشانه سپید بختی بود و نماد عروس؟! او هم که مقام عروس را داشت! آن هم عجب عروسی...بدون داماد. قرار بود صیغه به صورت غیابی خوانده شود و پری فقط بله را بگوید. این بار پوزخندی روی لبش نشست. شال را روی موهای نیمه مشکی اش کشید و از اتاق خارج شد. آیدا از همان دیروز کیفش کوک بود و کبکش خروس می خواند!... این کتاب تألیف افسانه دردمن و توسط انتشارات اشراقی به چاپ رسیده و در فروشگاه اینترنتی کتاب انتشارات اشراقی به آدرس www.eshraghipub.comموجود می باشد.