الیز یاد کلمان افتاد. یاد خلیج موج و زنی که خیلی دورتر از ساحل به دل دریا زده بود. مانو طبق معمول و با همان شیطنت همیشگی ته نگاهش رشته کلام را در دست گرفت و ادامه داد : و تو عزیزکم تو هم حق داری خوشبخت باشی. این زندگی رو الکی سرهم بندی نکن زاپاس نداری ... این کتاب با ترجمه نتاج و شریعتی توسط انتشارات گیوا به چاپ رسیده و در فروشگاه اینترنتی کتاب انتشارات اشراقی به آدرس www.eshraghipub.com موجود میباشد.