کتاب خبرنگار باحال اسم من اِی. جی است و از عنکبوت متنفرم. شما را به خدا عنکبوتها ترسناک نیستند؟ دیروز در حیاط خلوت خانهمان بودم که یکی از آن چیزهای نفرتانگیز از پایم بالا رفت. فکر کردم الان است که بمیرم! دیروز یک اتفاق عجیب هم در مدرسه پیش آمد. وقتی وارد کلاس شدم دیدم سه تا آدم بزرگ روی صندلیهای جلوی تخته سیاه نشستهاند: یک مأمور آتشنشانی، یک کابوی و یک مرد قورباغهای. این کتاب در فروشگاه اینترنتی اشراقی www.eshraghipub.com موجود می باشد.